مروری بر سکانس های مشهور مصرف مواد مخدر

مروری بر سکانس های مشهور مصرف مواد مخدر
زمان مطالعه: 5 دقیقه
5
(1)

پک میزنم پس هستم

قطعا تا به حال یکبار قطع شدن برق یا پریدن فیوز را تجربه کرده اید و دیدید. یک صدایی مثل صدای روشن شدن تلویزیون های قدیمی می آید و در یک لحظه همه چیز تغییر میکند. شما دیگر هیچ چیز نمیبینید و اگر این وسط اشتباهی هم بکنید کسی شما را مقصر نمیداند چراکه نمیتوانستید چیزی را ببینید. چه چیز بهتر از “اعتیاد” برای نشان دادن آن لحظه ای که برق از سر بازیگر میپرد و همه چیز عوض میشود؟ لحظه ای که جنون به منطق نزدیک میشود و شاید تقصیرها فراموش شود و معصومیت جایش را بگیرد. این سکانس ها که به ندرت با وضوح و معنای مشخص در فیلم ها جای خودشان را پیدا میکنند، نمایانگر نقطه تحول یک شخصیت و جرقه اتفاقات و رفتارهای غیرقابل پیش بینیست. در این مقاله از یلووال مدیا جستجو کردیم و از هزاران صحنه ای که برق را از کله بازیگران میپراند، به یادماندنی ترین هایش را گلچین کردیم و برایتان توصیف کردیم.

آل پاچینو در صورت زخمی

آل پاچینو در صورت زخمی

صورت زخمی، همانقدر که به آل پاچینو به عنوان یک اسطوره شخصیت بخشید، زندگی شخصی‌ش را هم تحت تاثیر قرار داد. آل پاچینو که برای ساخت کاراکتر تونی مونتانا زمان به خصوصی از زندگیش را در میامی گذراند و از خانواده به دور بود، ضربه بعدی را زمانی به خودش زد که تصمیم گرفت خودش به استقبال مواد مخدر برود تا یک بازی بی نقص ارائه کند. خبرهای ضد و نقیض زیادی از معتاد شدن آل پاچینو پس از این فیلم منتشر شد که حقیقت ماجرا را خودش میداند و خودش! چیزی که ما دیدیم یک سکانس معرکه بود که بعید است کسی که تا به حال کوکائین مصرف نکرده آنطور ماهرانه بتواند آن را به نمایش بگذارد. مونتانا در آن لحظه تا سرخوردن از جایگاهش، فاصله کمی دارد. رو به رویش یک کوه پرعظمت از کوکائین است که نگاه آل پاچینو را مثل ما به آن خیره نگاه میدارد. مونتانا آنقدر ماهرانه گردنش را سمت مواد میچرخاند که هیچ چیز بهتر از این نمیتواند بی پروایی‌ش را به شما نشان دهد. باور کنید که آل پاچینو چه تونی مونتانا باشد، چه مایکل کورلئونه میتواند حسابی متحیرتان کند!

هیث لجر در کندی

هث لجر در فیلم کندی

هیث لجر، شاید کسی‌ست که زندگی خودش را فدای بازیگری کرده‌ است. کسی که توانست پس از مرگش با بازی در نقشی که اسطوره های زیادی در آن بازی کرده‌اند(جوکر)، اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خودش کند. “کندی”، یکی از آثار درام مهم سینما محسوب میشود که چه از نظر بازی و چه از نظر داستان یک نوآوری جسورانه است. «کندی» هیث لجر را در کالبد شاعری نشان میدهد که دلباخته دختری که دانشجوی هنر است میشود. دختری که موهای طلایی بسته اش درکنار پوست سفید و صافش یک ترکیب عاشق کش است. داستان،چک اول را زمانی میزند که میفهمیم دن (هیث لجر) و کندی (ابی کرنیش) یک نقطه مشترک ترسناک دارند و آن هم اعتیادشان به هروئین است! این سبک از داستان که رمنسی بی مثال با روندی خطرناک و مخرب پیش میرود، میتواند حسابی مخاطب را کفری کند و در عین حال با لحظات عاشقانه خوبی دلش را آب کند. سکانس شگفت انگیزی که در “کندی” میبینید، سکانسی‌ست که دن رو به روی کندی مینشیند و به بازوهای خودش هروئین تزریق میکند. چشم های کندی خیره است، خیرگی که ترس و کنجکاوی در آن ملموس ملموس است! کنجکاویش همه ما را به جایی میرساند که چند لحظه بعد همان سرنگ را در بازوهای کندی هم ببینیم. جرقه یک ویرانی عظیم از همین جا میخورد. مثل این سکانس را در برکینگ بد هم دیده اید. صحنه ای که چند قدم قبل از مرگ را تنیده شده با عشق نشانمان میدهد.

جرد لتو در مرثیه ای برای یک رویا

جرد لتو در مرثیه‌ای برای یک رویا

مرثیه ای برای یک رویا بیشتر شبیه بازی و افول و صعود هر تناژی از رنگ آبی‌ست. جرد لتو و جنیفر کانلی، دو نقش اصلی فیلم را به خوبی بازی میکنند. خصوصا بازی جرد لتو به عنوان یک فرد معتاد که پای این فیلم را به این مقاله از یلووال مدیا هم باز کرده است. اول باید هشدار بدهیم که این فیلم قرار است بلایی سر مغزتان بیاورد که به دیدن مصرف مواد عادت کنید. شخصیت ها‌ و مواد های بسیار متنوعی میبینید. نوعی رک‌گویی مخرب در این فیلم وجود دارد و آن هم لذت بخش و خوشایند نشان دادن مصرف مواد مخدر است. این فیلم ممکن است در نهایت توی دلتان را خالی کند و قانعتان کند که نهایت اعتیاد، چیزی جز ویرانی کامل نیست، اما در هیچ سکانسی به شما دروغ نمیگوید که هروئین قرار است حال شما را بدتر کند. چه پسر و دختر جوان باشید، چه یک پیرزن چاق! فیلم سه فصل سال را نشانمان میدهد. در تابستان همه چیز دلچسب است و هرچیزی به موفقیت بدل میشود. در پاییز کم کم زنگ خطرها به گوش میرسد و درنهایت زمستان، شروع یک پایان دردناک است. سکانسی که جرد لتو به بازوان آلوده، کبود و ورم کرده‌اش، هروئین را تزریق میکند و از آن خون و چرک سرازیر میشود. فریادی که بعد از دراوردن سرنگ میزند میتواند تا اخر روز در سرتان تکرار شود. نهایت وعاقبت آن سه فصل تمامش در همین یک سکانس درخشان مشهود است..

اما تورمن در پالپ فیکشن

اما تورمن در پالپ فیکشن

پالپ فیکشن تارانتینو را ممکن است با این سکانسش نشناسید، اما قطعا به یادتان مانده که چطور میا والاس از مرگ به زندگی برمیگردد. داستان از این قرار است که میا والاس با بازی اما تورمن، در جیب کت وینسنت وگا با بازی جان تراولتا چیزی شبیه کوکائین پیدا میکند. با این باور مواد را مصرف میکند ولی چه خوش نشسته‌اید که آن مواد کوکائین نیست و هروئین است! میا والاس سریعا اوردوز میکند و وینسنت به دادش میرسد. شاید جذاب تر از سکانس مصرف مواد سکانس نجات میا والاس باشد. سکانس جنجالی که کارشناسان صحت علمی ماجرا را به چالش زیادی کشیدند. در این سکانس وینسنت، میا را به خانه همان موادفروش میبرد و او تصمیم میگیرد مستقیما آدرنالین را به ماهیچه قلب او تزریق کند! و بله، مرده زنده میشود. تارنتینو شما را در صحنه های زیادی شگفت‌زده میکند،اما این یکی یک کار تکنیکی و متفاوت است. بد نیست بدانید او برای ضبط فیلم از تکنیک شات معکوس استفاده کرده تا اینطور به نظربرسد که وینسنت با سوزن به قلب میا ضربه میزند

چقدر این پست مفید بود؟

برای امتیاز دادن به پست روی ستاره کلیک کنید!

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

0 دیدگاه